حبیب حمزهء در یادداشتی وجه تمایز میان رسانه های چاپی و شبکه های اجتماعی نوشت: در فضای آنلاین ساختار محتوا به صورت عمودی و مبتنی بر سیلی از اطلاعات است. کاربران همیشه مورد بمباران داده های خبری قرار میگیرند و بخش قابل توجهی از محتواها تولیدی نیستند، بلکه بازنشر و کپیپست هستند و شاخصههای اصیل و ماندگار در آنها کمتر دیده میشود.
همچنین، در بستر آنلاین؛ این محتواها هستند که انتخاب و به کاربر عرضه میشود، نه این که کاربر فعالانه و آگاهانه محتوای مورد علاقه خود را انتخاب کند. این موضوع منجر به فقدان حافظه جمعی و ماندگاری ذهنی میشود؛ بهطوریکه خود کاربران به خاطر نمیآورند لحظاتی قبل چه محتوایی را مشاهده کردهاند، مگر اینکه آن محتوا بسیار خاص و اثرگذار باشد.
حمزهء نویسنده این یادداشت تأکید دارد که بیشتر کارشناسان و فعالان شبکه های اجتماعی و تولیدکنندگان محتوای فضای مجازی؛ فاقد دانش آکادمیک و رویکرد حرفهای هستند و در نهایت با هدف تبلیغ یا کسب منافع وارد عرصه اطلاعرسانی میشوند. این رویکرد باعث تولید محتوای سطحی، تکراری و پر زرق و برق گرافیکی شده است که عمق تحلیلی و ارزش خبری ندارد.
بنابراین امکان ارائه گزارشی مبتنی بر علم و آگاهی آن که چند درصد مخاطبان محتوای انتشار یافته را هر چند کوتاه حتی به اندازه یک سطر مطالعه کردند، وجود ندارد و همین موضوع یکی از شاخص های بسیار مهم در رسانه چاپی محسوب میشود و کانال توزیع؛ مستقیم محتوا را به مخاطب جامعه هدف خود تحویل میدهد و به راحتی قابلیت راستی آزمایی از ضریب تاثیر گذاری محتواها وجود دارد.
رسانههای مکتوب با ارائه محتواهای افقی و تحلیلی، از تاثیرگذاری عمیقتری برخوردارند. در این رسانهها، کاربر با آگاهی لازم، محتوای مورد مطالعه خود را انتخاب میکند و این فرایند انتخاب همراه با تمرکز و ماندگاری ذهنی بیشتری میباشد و از آن می توان به عنوان یکی از شاخص های بسیار مهم رسانه های چاپی یاد کرد.
علاوه بر این، رسانههای چاپی مرجعیت و اعتبار ویژهای میان مخاطبان دارند. در این رسانهها، کوچکترین خطا یا سهلانگاری غیرقابل بازگشت است؛ بنابراین تولید محتوا در فضای چاپی نیازمند تخصص، مهارت و تجربه حرفهای است.
از نگاه حبیب حمزهء، باید هشدار داد که با افزایش سیال بودن اطلاعات و سهولت دسترسی به دادهها در فضای آنلاین، مخاطبان از رسانههای مکتوب و مزایای تحلیلی و ماندگاری آنها غافل نشوند. نقش اساسی رسانههای چاپی، تمرکز بیشتر بر تحلیل محتوایی و عمق نگری محتوایی استوار است؛ امری که در فضای آنلاین رو به افول است.
تفاوت بنیادین و مغفولماندن رسانههای دیجیتال و مکتوب را در ساختار تولید، انتخاب و تاثیرگذاری محتوا نمایان میسازد. رسانههای آنلاین با محوریت بازنشر سریع و ارائه بدون گزینش، حافظه جمعی ضعیفتری ایجاد میکنند و خطر سطحینگری، تکرار و فراموشی سریع را به همراه دارند. در حالی که رسانههای مکتوب با تمرکز بر اعتبار، انتخاب آگاهانه مخاطب، عمق و ماندگاری محتوا، مرجعیت و جایگاه ویژهای نزد افکار عمومی دارند؛ جایگاهی که نباید در کشاکش سیلاب دادههای دیجیتال مغفول بماند.
